وقتی زیارت می روی رو به نهایت می روی وقتی که با تمام دل رو به حقیقت می روی وقتی که در هوای عشق زمزمه اناالحقی بر سر سجاده عشق وقت نماز مطلقی به یاد من به یاد من شمعتو روشن کن یاد دل تنهای من به نام من به نام من که شمع خود سوزم به یاد من که گم شدم از کس و کارم از خودم از من دارن دورتر می شن هزار نفس هزار قدم به یاد من که آتشم عذاب دنیا می کشم می روم و نمی رسم موجم و بی آرامشم به یاد من به یاد من شمعتو روشن کن یاد دل تنهای من به نام من به نام من که شمع خود سوزم وقتی زیارت می روی به سوی ذات بی زوال با نیت همیشگی ساختن ممکن از محل وقتی که می رسی به او به یاد من باش و بگو بر من هر آنچه که گذشت نکته به نکته مو به مو