خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما از کجا شروع کنم با این همه گفتنی نمی خوام زود بشکنه این فرصت شکستنی آخه می دونی چیه, خدای من چطور بگم وقتی چشمام تو چشم شما می افته آب میشم خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما یه شبی تو خلوت حیاط گل نشسته بودین مثل یک دوبیتی مست چشماتونو بسته بودین اون طرف صدای آب و این طرف شمع و گل یاس نم باغ رو گونه هاتون مثل قطره های الماس اومدم پیش شما تا چند کلام حرف بزنم هر چی کردم روم نشد شرم حضور و بشکنم خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما با شما