بگو بگو با من بگو از عشق و از دلدادگی مردم از این روزهای سرد بی آتش و بی زندگی بگو بگو با دل من از حس داغ نسترن یه حرفی از شکفتن و گل دادن و عاشق شدن بگو بگو با من بگو از عشق و از دلدادگی بگو بگو با من بگو بگو بگو سیر شدم از شنیدن این همه سال حرف هدر خدای من پناه به عشق چه سفری بود این سفر در دل هیچ حکایتی با این شب سرد کبود دلخوشی یک خبر است با دیدن خورشید نبود بگو بگو با من بگو از عشق و از دلدادگی مردم از این روزهای سرد بی آتش و بی زندگی برای من غزل بگو منو ببر به خواب عشق شاید بگیره قلب من از حرف تو جواب عشق بگو بگو با من بگو بگو بگو با من بگو سیر شدم از شنیدن این همه سال حرف هدر خدای من پناه به عشق چه سفری بود چه سفری بود این سفر در دل هیچ حکایتی با این شب سرد کبود دلخوشی یک خبر است با دیدن خورشید نبود بگو بگو با من بگو بگو بگو با من بگو از عشق و از دلدادگی مردم از این روزهای سرد بی آتش و بی زندگی برای من غزل بگو منو ببر به خواب عشق شاید بگیره قلب من از حرف تو جواب عشق بگو بگو با من بگو بگو بگو با من بگو با من بگو با من بگو با من بگو با من بگو با من بگو با من بگو با من بگو با من بگو با من بگو با من بگ با من بگو با من بگو با من بگو Lyrics By Behzad