کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود اون که تو قصه مونده بود از اون یکی جدا نبود کاش توی قصه های شب برق ستاره کم نبود تو قصه جن و پری دلهره دم به دم نبود سیاوش شاهنامه رو کاش کسی گردن نمی زد کاش کسی توی قصه ها از عاشقی تن نمی زد کاش داشاکل با زخم تیغ تو بسترش جون نمی داد قصه نویس قصه مون رو با گریه پایون نمی داد تقویم باغچه ما برگ بهار نداره جاده قصه هامون اسب سوار نداره شهر بزرگ قصه پنجره هاشو بسته حتی تو دفتر مشق بابا انار نداره کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود اون که تو قصه مونده بود از اون یکی جدا نبود کاش توی قصه های شب برق ستاره کم نبود تو قصه جن و پری دلهره دم به دم نبود مادربزرگ قصه هاشو بالای تاقچه می ذاشت یه عاشق تازه نفس تو شهر قصه پا می ذاشت قصه های قدیمی رو یه جور تازه می نوشت آدم و حوا رو می برد دوباره می ذاشت تو بهشت تقویم باغچه ما برگ بهار نداره جاده قصه هامون اسب سوار نداره شهر بزرگ قصه پنجره هاشو بسته حتی تو دفتر مشق بابا انار نداره کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود