یک شب از خواب پریدم خواب بد می دیدم توی خواب گل یخ می چیدم وقتی بیدار شدم دیگه رفته بودی روی میز نامه تو می دیدم گفتی خسته شدی یا پر بسته شدی گفته بودی که تمومه تمومه رفتی و سالها گذشت آب از این سر گذشت نامه تو می بینی همونه حالا که برگشتی و منو داغون می بینی حالا که برگشتی و منو بی جون می بینی می بینی و می تونی که بشینی و ببینی چه جوری روت می شه پیشم بشینی؟ نوشته بودی خسته شدی و پر بسته شدی نوشته بودیتمومه (تمومه) گذاشتی رفتی سالها گذشت آه از این سر گذشت نامه تو بگیر همونه حتی فکر نکردی با من چه ها کردی اون روزا تا ابد یادمه تو گفتی فهمیدی اما نفهمیدی که این دل همه ی آدمه حالا که برگشتی و منو داغون می بینی حالا که برگشتی و منو بی جون می بینی می بینی و میتونی که بشینی و ببینی چه جوری روت می شه پیشم بشینی؟ دستای من دیگه گرمی دستتو نمی خواد پاهای من دیگه با تو یه قدمم نمیاد بارتو که بستی دلمو شکستی حالا دیگه دلم تو رو نمی خواد حالا دیگه دلم تو رو نمی خواد