روزگار من چه صفایی داشت وقتی مادر صبح ها سفره ای می ذاشت قلبم از احساس گفتنی ها داشت وقتی مادر پیشم قدم بر می داشت به خدا مادر بی تو غمگینم خاک دلتنگی بستر سینم به خدا مادر بی تو بی احساس نا امیدی راهیه فرداس بین ما دریا ، بین ما دوری بین ما تقدیر، سخت و مجبوری در دل شبها مادر،من تورا جویم تا کشی با عشق ناز دستی بر رویم به خدا مادر بی تو غمگینم خاک دلتنگی بستر سینم به خدا مادر بی تو بی احساس نا امیدی راهیه فرداس میگم تو که هنوز کنارمی غم جدایی از چشاشو نداری بشین پاشو هزار دفعه شکر خدا کن مقدسه خاک پاش ،مهر دعاس مقدسه خاک پاش ،مهر دعاس به خدا مادر بی تو غمگینم خاک دلتنگی بستر سینم به خدا مادر بی تو بی احساس نا امیدی راهیه فرداس