یه شب بود که چشماش گرفتار بلام کرد منو غم نشینه هزارون غصه هام کرد برام از وفا گفت رو سینه ام قسم خورد منو عاشقونه تا اوج آسمون برد عزیزم کجایی توی این تنهایی دستامو بگیری, گفتی یه عمر با مایی بی خبر گذاشتیم, رفتی تو از کنارم عکسای تو خونم, شد یکی یادگارم بی تو بهار همیشه برام مثل خزونه گلای باغچه خشک و دلم بی همزبونه هوای سینه ابری, پر درد و پر ز آهه فریاد دل همیشه این بود که بی گناهه بیا تا باز دوباره بهار بیاد به خونم بیا که خوب میدونی من عاشقی دیوونم تویی عزیز جونم دوریت برام عذاب کاخ امید و عشقم یه خونه خرابه عزیزم کجایی توی این تنهایی دستامو بگیری, گفتی یه عمر با مایی بی خبر گذاشتیم, رفتی تو از کنارم عکسای تو خونم, شد یکی یادگارم