شام شب استخونه استخاره کن ما در ریشه های شیشه ای شیراز تو بخون بیا شب خونه لطفعلی خان رودخونه گریه داره چش به راس باغای غرق قایقای قاق قالی های دار روی کاشیای شرق چرا چون شبیه شیهه روی اسب مرده خاصه وقتی خش رو بهار ماس لطفعلی خان کاتبیم خواب های خط خطی روی شاخهای شب پشت پرده های درهمیم همین؟ کمین کرده بازم زمین گریه کن چشات قراره که درآد لطفعلی خان (چشات قراره که درآد لطفعلی خان) (چشات قراره که درآد لطفعلی خان) (چشات قراره که درآد لطفعلی خان) (چشات قراره که درآد لطفعلی خان) تفنگ در دهان خدا پشنگ بر ناخن خلق مردد در کوچه طاعون زوزه می کشد و باد از تیفوس حامله است درختان مات مرثیه خوان خواهران خویشند خاک خراب خون و بد عربده بر مرگ و تیرگی گسترده مصیبت معصیت معراج های َمْعَوج دخیل به خیل خام هایُ مَعرج کباب گربه و سگ قحطی تیز تیره تیره میکنه زمان و دوباره قاقاجاجار تاتاریده آسمون جدا از این دس به سینه ها ببین تاول چشو بشین رو مغز پینه ها چشات قراره که درآد لطفعلی خان چشات قراره که درآد لطفعلی خان (چشات قراره که درآد لطفعلی خان) (چشات قراره که درآد لطفعلی خان) (چشات قراره که درآد لطفعلی خان) (چشات قراره که درآد لطفعلی خان) دور دوره اخته هاست لطفعلی خان