هزار ساله که انگار صداتو نشنیدم هزار ساله که انگار تو رو هرگز ندیدم آخه هر سالی صد سال گذشته بی تو بر من نمیدونی چه تلخه کنار تو نبودن نمیدونم به دیدار امید تازه ای هست تو آن هستی که بودی اگر روزی به هفته است هنوز عشق تو جاریست به رگ های تن من تویی تنها بهونه برای بودن من ♪ از اون روز که تقدیر چه بی رحم منو از تو جدا کرد از اون روز که دست زمونه منو بی تو رها کرد نمیدونم به دیدار امید تازه ای هست تو آن هستی که بودی اگر روزی به هفته است هنوز عشق تو جاریست به رگ های تن من تویی تنها بهونه برای بودن من ♪ نبودی ندیدی چه ها بی تو کشیدم چه روزها چه شبها که دور از تو ندیدم چه ها بر من گذشته خدا میدونه و بس نمیدونی که موندم چه تنها و چه بی کس منو با خود غریبه به هر کس دل نبستم در این بهت تب آلو شکستم و شکستم هزار ساله که انگار صداتو نشنیدم هزار ساله که انگار تو رو هرگز ندیدم آخه هر سالی صد سال گذشته بی تو بر من نمیدونی چه تلخه کنار تو نبودن ♪ از اون روز که تقدیر چه بی رحم منو از تو جدا کرد از اون روز که دست زمونه منو بی تو رها کرد نمیدونم به دیدار امید تازه ای هست تو آن هستی که بودی اگر روزی به هفته است هنوز عشق تو جاریست به رگ های تن من تویی تنها بهونه برای بودن من