از من مپرس ای دل چرا آشفته ام آشفته یا بر لبی چون قصه ای ناگفته ام نا گفته داغم نکن رنجم نده این غم نهفته بهتر این قصه ها رنج آوره ای دل نگفته بهتر برو دست رو این دلم نزار غم من حساب نداره چشمائی که جون دریا بشه شبا دیگه خواب نداره این گفتگو بی حاصله عشق من و او مشکله داغم نکن رنجم نده این غم نهفته بهتر این قصه ها رنج آوره ای دل نگفته بهتر برو دست رو این دلم نزار غم من حساب نداره چشمائی که چون دریا بشه شبا دیگه خواب نداره این گفتگو بی حاصله عشق من و او مشکله داغم نکن رنجم نده این غم نهفته بهتر این قصه ها رنج آوره ای دل نگفته بهتر از من مپرس ای دل چرا آشفته ام آشفته یا بر لبی چون قصه ای نا گفته ام ناگفته داغم نکن رنجم نده ای غم نهفته بهتر این قصه ها رنج آوره ای دل نگفته بهتر