نذرم تو بیایی یه چراغه برای غربت یه شاخه گله واسه اون که خوابه تو تربت نذرم تو بیایی یه ستاره اس به تاب دودی یه نفس گرم واسه سوزه دست کبودی گلدون های گوشه گیر میبرم به پیشواز باد پله هارو من میدم به خسته ای که از راه بیاد تو بیای من شمع می شم توو شام غریبان هر تابستون پابرهنه میشم مث سقای تو نیای قصه مون به بیراهه میره وای تو نیای رو سیاه عشق چه حقیره نذرم تو بیایی یه چراغه برای غربت یه شاخه گله واسه اون که خوابه تو تربت نذرم تو بیایی حس میدم به دستای بیرون گنج سبزم واسه دوشیزه های بارون نذرم تو بیای من میشم رقاصه ی آتش تو کومه ی سرد کومه ی سرداب زمستون یوسف گمگشته رو من میسپارم به دست یعقوب مرهم سبز میذارم رو تن برگ زرد مظلوم تو بیای من شمع می شم توو شام غریبان هر تابستون پابرهنه میشم مث سقای تو نیای زتدگییم رو لب یه تیغه وای تو نیای همه فصلام فصل غریبه نذرم تو بیایی یه چراخ برای غربت یه شاخه گله واسه اون که خوابه تو تربت نذرم تو بیایی یه چراخ برای غربت یه شاخه گله واسه اون که خوابه تو تربت