گویند صلاح مملکت خویش خسروان دانند که در بام دنیایند مردند به روی چمن آسمانی آفتابی چراگاه رهایی بر خط تاریک سرنوشت مردی به رنگ سرخ نوشت باید زنده بمونیم در این دنیای زیبای زیبای زیبای زیبا امروز که گذشت بگذرد فردا سخن در دهان و لب خموش پیشانی ام دشت جوش سجاده ام بر دوش درهای بهشت بسته اند سگ های دوزخ گرسنه اند هستند دیوانه و مدهوش گر گدا و گر فرزین زین به پشت یا پشت به زین آقا در صفای نیت کوش در این دنیای زیبای زیبای زیبای زیبا امروز ک گذشت بگذرد فردا گویند صلاح خسروان خویش مملکت داند که در فراز دربارند در این دنیای زیبای زیبای زیبای زیبا امروز ک گذشت بگذرد فردا در این دنیای زیبای زیبای زیبای زیبا امروز ک گذشت جانا بگذرد فردا