این که مث رهاییه، گاهی یه قفل قفسه این کیه، این کیه، که با من هم نفسه، واسه من مقدسه؟ گاهی بغض غربت و بی کسیه، پاری وقت ها مث دلواپسی این کیه، این کیه، که با من هم نفسه، واسه من مقدسه؟ ♪ مث خواب دم صبح، مث گریه هق هقه مث بوی جنگله، یه عاشقه گل ناز لادنه، یه عقیق روشنه انگار این خود منه، خود منه این کیه، این کیه، که با من هم نفسه، واسه من مقدسه؟ ♪ نبض گل اقاقیه، گاهی دروغه هوسه این کیه، این کیه، که با من هم نفسه، واسه من مقدسه؟ مث ترس از یه فرار توی خواب مث لبخند یه عکس توی قاب این کیه، این کیه، که با من هم نفسه، واسه من مقدسه؟ ♪ پاری وقت ها بد میشه، به مترسک می مونه منو از تموم شدن می ترسونه مث فکر یه قفس، لحظه رسیدنه غم تند رفتنه، پریدنه این کیه، این کیه، که با من هم نفسه، واسه من مقدسه؟ واسه من مقدسه، واسه من مقدسه؟