ای آن که غمگنی و سزاواری وندر نهان سرشک و همی باری مُستی مکن، که ننگرد او مُستی زاری مکن، که نشنود او زاری ای آن که غمگنی و سزاواری وندر نهان سرشک و همی باری مُستی مکن، که ننگرد او مُستی زاری مکن، که نشنود او زاری رفت آن که رفت و آمد آنک آمد کی رفته را به زاری باز آری؟ رفت آن که رفت و آمد آنک آمد کی رفته را به زاری باز آری؟ با صد هزار مردم تنهایی بی صد هزار مردم تنهایی با صد هزار مردم تنهایی بی صد هزار مردم تنهایی گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ ♪ ای آن که غمگنی و سزاواری وندر نهان سرشک و همی باری مُستی مکن، که ننگرد او مُستی زاری مکن، که نشنود او زاری رفت آن که رفت و آمد آنک آمد کی رفته را به زاری باز آری؟ رفت آن که رفت و آمد آنک آمد کی رفته را به زاری باز آری؟ با صد هزار مردم تنهایی بی صد هزار مردم تنهایی با صد هزار مردم تنهایی بی صد هزار مردم تنهایی گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ با صد هزار مردم تنهایی بی صد هزار مردم تنهایی گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ گیتی ست، کی پذیرد همواری؟ با صد هزار مردم تنهایی