شب که میرسد از کرانه ها گریه میکنم با ستاره ها وای اگر شبی ز آستین جان بر نیاورم دست چاره ها ♪ همچو خامشان بسته ام زبان حرف من بخوان از اشاره ها قصه ی مرا بشنوی تو هم بشنوند اگر سنگ خاره ها ♪ دور بسته را، فصل خسته را دوره میکنم با دوباره ها دور بسته را، فصل خسته را دوره میکنم با دوباره ها ای لهیب غم، آتشم مزن خرمنم مسوز از شراره ها ای لهیب غم، آتشم مزن (دور بسته را، فصل خسته را، دوره میکنم با دوباره ها) خرمنم مسوز از شراره ها (دوره میکنم با دوباره ها، دور بسته را، فصل خسته را) خرمنم مسوز (فصل خسته را، دوره میکنم با دوباره ها) مسوز (دور بسته را) از شراره ها (فصل خسته را، دوره میکنم با دوباره ها، دور بسته را) (دور بسته را، فصل خسته را) (دوره میکنم با دوباره ها) (دور بسته را، فصل خسته را) (دوره میکنم با دوباره ها)