بیایید، بیایید، بیایید که گلزار دمیده است بیایید، بیایید، بیایید که دلدار رسیده هییییی هییییییی هییییییی هیییییی واااای واااای واااای واااای بیایید، بیایید، بیایید که گلزار دمیده است بیایید، بیایید، بیایید که دلدار رسیده است هییییی هییییییی هییییییی هیییییی هااااا همه شهر بشورید، چو آوازه درافتاد که دیوانه دگربار، ز زنجیر رهیده است بر آن زشت بخندید، که او ناز نماید بر آن یار بگریید، که از یار بریده است بکوبید دهل ها، دگر هیچ مگویید چه جای دل و عقلست، که جان نیز رمیده است بیارید به یک بار، همه جان و جهان را به خورشید سپارید، که خوش تیغ کشیده است هییییی هییییییی هییییییی هیییییی هییییی هییییییی هییییییی هیییییی همه شهر بشورید، چو آوازه درافتاد که دیوانه دگربار ز، زنجیر رهیده است بر آن زشت بخندید، که او ناز نماید بر آن یار بگریید، که از یار بریده است هییییی هییییییی هییییییی هیییییی واااا وااااا واااا واااا بمیرید، بمیرید، در این عشق بمیرید، در این عشق بمیرید در این عشق، چو مردید، همه روح پذیرید، همه روح پذیرید بمیرید، بمیرید، از این مرگ مترسید، از این مرگ مترسید از این خاک برآیید، سماوات بگیرید، سماوات بگیرید بمیرید، بمیرید، در این عشق بمیرید، در این عشق بمیرید در این عشق، چو مردید، همه روح پذیرید، همه روح پذیرید بمیرید، بمیرید، در این عشق بمیرید، در این عشق بمیرید در این عشق، چو مردید، همه روح پذیرید، همه روح پذیرید بمیرید، بمیرید، در این عشق بمیرید، در این عشق بمیرید در این عشق، چو مردید، همه روح پذیرید، همه روح پذیرید بمیرید، بمیرید، در این عشق بمیرید، در این عشق بمیرید در این عشق، چو مردید، همه روح پذیرید، همه روح پذیرید بمیرید، بمیرید، در این عشق بمیرید، در این عشق بمیرید در این عشق، چو مردید، همه روح پذیرید، همه روح پذیرید بمیرید، بمیرید، در این عشق بمیرید، در این عشق بمیرید در این عشق، چو مردید، همه روح پذیرید، همه روح پذیرید بمیرید، بمیرید، در این عشق بمیرید، در این عشق بمیرید بمیرید، بمیرید، از این ابر برآیید، از این ابر برآیید هییییی هییییییی هییییییی هیییییی بیایید، بیایید، بیایید که گلزار دمیده است بیایید، بیایید، بیایید که دلدار رسیده است هییییی هییییییی هییییییی هیییییی وایی واییی واییی وایییی بیایید، بیایید، بیایید که گلزار دمیده است بیایید، بیایید، بیایید که دلدار رسیده است هییییی هییییییی هییییییی هیییییی هووو هوووو هوووو هوووو همه شهر بشورید، چو آوازه درافتاد که دیوانه دگربار ز، زنجیر رهیده است بر آن زشت بخندید، که او ناز نماید بر آن یار بگریید، که از یار بریده است همه شهر، بشورید، چو آوازه درافتاد که دیوانه دگربار، ز زنجیر رهیده است بر آن زشت بخندید، که او ناز نماید بر آن یار بگریید، که از یار بریده است بکوبید دهل ها، دگر هیچ مگویید چه جای دل و عقلست، که جان نیز رمیده است