بستُم بی خبر مو بار سفر با درد و حسرت از شهر خودُم راهی شدُم و رفتُم به غربت ای تازه گلُم ترک تو کنُم با چشم خون بار گلابتونُم گلابتونُم خدانگهدار از ناز و ادات از چشم سیات روزُم سیاهه سیرُم به خدا از عمر خودُم خدا گواهه میرُم به سفر جایی که کِسی نشه خبردار گلابتونُم گلابتونُم خدانگهدار ♪ آه میزنُم دل مو به دریا زار و گریون دل به صحرا میزنُم با چشم پر خون آه میرُم اونجا که کسی قدرُم بدونه میرُم اونجایی که بی نوم و نشونه بستُم بی خبر مو بار سفر با درد و حسرت از شهر خودُم راهی شدُم و رفتُم به غربت ای تازه گلُم ترک تو کنُم با چشم خون بار گلابتونُم گلابتونُم خدانگهدار