دله مثل غرورم شکسته شکسته غم اومده کنارش نشسته نشسته یه حرفی برا گفتن یه چشمی برا خفتن نمونده یه اشکی برا ریختن رهی بهره گریختن نمونده چه حالی دیده که اینجوری شکسته خدا میدونه و دل بلا دیده که اینجوری شکسته خدا میدونه و این دل یه حرفی برا گفتن یه چشمی برا خفتن نمونده یه اشکی برا ریختن رهی بهره گریختن نمونده خدایا خدایا پریشونو کم آرم ببخشا ببخشا اگه نامه سیاهم خدایا خدایا پریشونو کم آرم ببخشا ببخشا اگه نامه سیاهم خدایا گواهی که بی پشتو پناهم یه راهی یه راهی که مانده به راهم دله مثل غرورم شکسته شکسته غم اومده کنارش نشسته نشسته یه حرفی برا گفتن یه چشمی برا خفتن نمونده یه اشکی برا ریختن رهی بهره گریختن نمونده