نگاهم با نگاهت آشنا شد دلم در بند زلفت مبتلا شد ز بیداد دو چشم آبی تو درون سینه ام آتش به پا شد ♪ میون قاب تصویر رخ تو دو چشم آبی ات زیبا نشسته به روی چهره مهتابی تو شکوفا غنچه مینا نشسته نگاه خسته ام چون مرغ دریا میون موج چشمانت رها شد بلاگردون چشمانت شوم من که چشم آبی ات ما را بلا شد که چشم آبی ات ما را بلا شد ♪ کشیده سایه های نخل مژگان به روی موج چشم آبی تو چو فانوس درون برج بندر درخشد چهره مهتابی تو ♪ رخت مهتابی ات را دوست دارم لب عنابی ات را دوست دارم خدا داند که همچون جان شیرین دو چشم آبی ات را دوست دارم ♪ نگاه خسته ام چون مرغ دریا میون موج چشمانت رها شد بلاگردون چشمانت شوم من که چشم آبی ات ما را بلا شد که چشم آبی ات ما را بلا شد ♪ نگاهم با نگاهت آشنا شد دلم در بند زلفت مبتلا شد نگاهم با نگاهت آشنا شد دلم در بند زلفت مبتلا شد نگاهم با نگاهت آشنا شد دلم در بند زلفت مبتلا شد