مرغ بی بال و پرم مرغ بی بال و پرم افتاده ام در دام دوست یا بکش یا بکش یا دان بده یا از قفس آزاد کن تو بیا ای صیادم، ز قفس کن آزادم بگشا بر دستهایم، که دمی پر بگشایم نکنی دیگر یادم تا از پا افتادم نکنی دیگر یادم تا از پا افتادم تو شکستی بال و پرم که زدی بر جان شررم تو چه خواهی از جانم ز جفا پژمرده شدم ز تو من افسرده شدم که نباشی درمانم تو بیا ای صیادم، ز قفس کن آزادم بگشا بر دستهایم، که دمی پر بگشایم نکنی دیگر یادم تا از پا افتادم نکنی دیگر یادم تا از پا افتادم ♪ به خدا دادی بر بادم کندی تو بنیادم بردی از یادم تو نمی ترسی از آهم این آه جانکاهم در دام افتادم به خدا دادی بر بادم کندی تو بنیادم بردی از یادم تو نمی ترسی از آهم این آه جانکاهم در دام افتادم تو بیا ای صیادم، ز قفس کن آزادم