من ، تو و دو تا روح بیمار
من پشت به تو و رو به دیوار
جرم: گفتن حقیقت
تو اتاق بازجویی دود سیگار
نام ، نام فامیلی: حامد فرد
شغل: حمال همون حامل درد
پی تشویش ملتی ؟ نیست تو افکارم
سن: حدود بیست و هفت سالم
ببین از دید من تو یک گمراه بیماری
اینستاگرام ، رپ تو همون پستای بیکاری
از دید من دیگه حق خوندن نداری
دیوار ساکته من بعد تو جای دیواری
از دید تو سکوت، یا اینکه توبه ؟
چشامو بستی اینجا تاریکه ظلمه
از دید تو بگم دیگه آزاد نمیشم
میگم بگو ، میگم با اینکه جرمه
میگی مجوز باید بشه پیش تو تهیه
از دید تو دید من غلط ، دید تو صحیحه
از دید تو که نام پارسی هیچ پسندیده نیست
از دید من ماندانا ، از دید تو زکیه
صداتو بکش پایین مگه شریعت نداری ؟
چرا، دروغ نمیگم مثل شریعت مداری
خدا دروغ و تهمتو در کلامش منع کرد
ولی تو دروغ میگی و رو شریعت سواری
ایران من...
مردمش از بی پولی خون همو میکِشن و نم نم میچشن
ایران من...
پیرمردا سیگار فروردین و از حرص بهمن میکشن
نقاشا ایرانمو در قبر میکشن
نقاشا ویرانه تر از قبل میکشن
ای ایران من...
پیرمردا سیگار فروردینو از حرص بهمن میکشن
جز تو واسه درد کسی حامل دوا نیست
تویی که صاحب جهانی
هه ، اینا به من میگن خائن زمانی
آخه حامدم ، ولی نه حامد ...
عوضی آدم باش تا ندادم هر فشی به نامت
آدم باش جواب سرخوشی اعدامه
ببین مثل سگ زندگی کردم
با تزریق اسید بده به سگ کشی ادامه
ببین آقای فرد فکر نکن حرف میره ز یاد
بدون زبون سرخه سر سبز میده به باد
من سر سرخ دارم ، من فریاد ملتم
د فریاد ملت و نکن تهدید به داد
قسم به خون پاک هر که جنگید و مُرد
قسم به اون که نام تخت جمشیدو برد
قسم به ستار و مادر و سادگی هاش
به اعتصاب غذای آرش صادقی هاش
قسم به موافقِ مخالف شهد و شرط
قسم مخالفِ موافق ضرب شتم
قسم به خونواده نون پاک گندم زار
قسم به خون داده خون پاک فرخزاد
میبینم روزی که مردمم دارن حس شادی
روزی که نباشه نه تعقیب نه استشهادی
روزی که پُر میشه از امید این نوار نصفه
روزی که شیر میگیره جای کلاغ قصه
ایران من...
مردمش از بی پولی خون همو میکِشن و نم نم میچشن
ایران من...
پیرمردا سیگار فروردین و از حرص بهمن میکشن
نقاشا ایرانمو در قبر میکشن
نقاشا ویرانه تر از قبل میکشن
ای ایران من...
پیرمردا سیگار فروردینو از حرص بهمن میکشن