یه زنم، زندگیم ممنوعه ضربدر می کشن روی بدنم چهره مو با اسید می شورن می زنن چسب زخم روو دهنم توو خیابون یه گوشت قربونی توی خونه م غریبِ بی وطنم می خوام اینبار با صدای بلند حرفمو توی گوش تو بزنم بسه هر چی سکوت کردم و بغض بسه تن دادنِ به هر تحقیر بسه! باتومتو زمین بگذار هم صدام باش، دست هامو بگیر! یه زنم، خسته از کسی که بخواد بغضای پاره مو رفو بکنه یه زنم که دلش نخواسته به این قفس پارچه ایش خو بکنه من صدای یه نسل معترضم که می خواد شهرو زیر و رو بکنه خشمشو توو چِشت بکوبونه حرفشو توو سرت فرو بکنه بسه هر چی سکوت کردم و بغض بسه تن دادنِ به هر تحقیر بسه! باتومتو زمین بگذار هم صدام باش، دست هامو بگیر!