مثل دیوانه زل زدم به خودم گریه هایم شبیه لبخند است چقدَر شب رسیده تا مغزم چقدَر روزهای ما گند است اول قصه ات یکی بودم بعد آنکه نبود خواهم شد مثل سیگار اولت هستم تا ته قصه دود خواهم شد ساده بودیم و سخت برما رفت خوب بودیم و زندگی بد شد آنکه باید به دادمان برسد آمد و از کنارمان رد شد از زبان و زمان گریخته ای مثل دیوانه های زنجیری همه ی دلخوشیت یک چیز است اینکه پایان قصّه می میری اول قصه ات یکی بودم بعد آنکه نبود خواهم شد مثل سیگار اولت هستم تا ته قصه دود خواهم شد