موسم گل شد و وقت گل چیدن خوش بُوَد روی گل چهره بوسیدن جام مِی باید از گل رخان گیری بوسه از این و گاهی از آن گیری به خیالم که ز حالم با خبر هستی ای گل نه بر سر ما کشی دستی ای گل نه بلبل از دست گل شکوه ها دارد وعده ی گل رخان کی وفا دارد گفتی از حال زارت خبر دارم وز دل بی قرارت خبر دارم به خیالم که ز حالم با خبر هستی ای گل نه بر سر ما کشی دستی ای گل نه