آرون افشار زیبا صنم آواره ترین عاشق دنیا منم که در قفس چشم تو پر می زنم شلاق نگاهت نزنی بر تنم تو باش و ببین از همه دل میکنم زلزله می کنی در قلب آرام من این همه سعی نکن، افتاده ای در دام من از تپش می ایستد دل، تا نگاهم می کنی من خرابم پس بگو کی روبراهم می کنی ♪ دلدار من لذت نبر از این همه آزار من به بد کسی افتاده سر و کار من تا روی دل عاشق بیمار من از خود نرهان قلب گرفتار من زلزله می کنی در قلب آرام من این همه سعی نکن، افتاده ای در دام من از تپش می ایستد دل، تا نگاهم می کنی من خرابم پس بگو کی روبراهم می کنی ♪ زلزله می کنی در قلب آرام من این همه سعی نکن، افتاده ای در دام من از تپش می ایستد دل، تا نگاهم می کنی من خرابم پس بگو کی روبراهم می کنی (زلزله می کنی در قلب آرام من) (معین راهبر) (از تپش می ایستد) زلزله می کنی در قلب آرام من این همه سعی نکن، افتاده ای در دام من از تپش می ایستد دل، تا نگاهم می کنی من خرابم پس بگو کی روبراهم می کنی