دشت روونه گونه ام هدیه به تو هدیه به تو غنچه ی ناگشوده ام هدیه به تو هدیه به تو رود ِ به گل نشسته ام شاعر وابسته ام بغض گلوی خسته ام هدیه به تو هدیه به تو ای تو همه گذشته های خوب من هدیه به تو ایتک سوار دشت بی سوار من هدیه به تو هدیه به تو هدیه به تو غنچه ی ناگشوده ام هدیه به تو هدیه به تو وِرد ِ زبان رودها قامت هرچه رودها فاصله ی حضور من خط ِ میان بودها هست فدای روی تو حاصل گفت و گوی تو نیست.مرا مگر شدن حاصل جستو جوی تو دورتر از درمون خواب خسته تر از دورون تو وای چقدر نگشته ام تشنه تر از سراب تو تشنه تر از سراب تو هدیه به تو ای تو همه گذشته های خوب من هدیه به تو ایتک سوار دشت بی سوار من هدیه به تو هدیه به تو هدیه به تو غنچه ی ناگشوده ام هدیه به تو هدیه به تو هدیه به تو هدیه به تو. غنچه ی ناگشوده ام هدیه به تو هدیه به تو