هیچ تر از هیچ تر از هیچ تر خسته تر از خسته تر از خسته ام قفل ترین مغز جهان در من است بسته تر از بسته تر از بسته ام پوچ تر از پوچ تر از پوچ تر پر شدم از هر چه در این خانه نیست سایه ام از پیشه خودم دور شد هیچ کسی با منه دیوانه نیست بزن به من ای باران ببار و سیلابم کن مرا بکش در خویشم دوباره بیتابم کن بزن به من ای باران ببار و سیلابم کن مرا بکش در خویشم دوباره بیتابم کن گیج تر از گیج تر از گیج تر هر دو جهان دور سرم حلقه بست سرد شدم درد شدم سوختم تیغ تبر شد بتِ بغضم شکست روحتر از روحتر از روحتر جاذبه بر کالبدم بی اثر بمب تر از ساعت ویرانیم پرخطرم پرخطر پرخطر پلک زدی عاقبتم تار شد مدفن یک عشقه فرو برده ام گاه گداری به سراغم بیا دشمنه زیبای قسم خورده ام بزن به من ای باران ببار و سیلابم کن مرا بکش در خویشم دوباره بیتابم کن بزن به من ای باران ببار و سیلابم کن مرا بکش در خویشم دوباره بیتابم کن