عزیزم واسم امشب مثل روز روشنه تو نوری میدرخشی از تو قلب روزنه قسم به این لیوان که از یه بطری پرتره پایه های این جهان برای خوبا محکمه چشات نباره دلت نگیره خدای تو مگه نی خالق زمینت یه جایی شاید البته باید بیاد کنه برات این چرخه رو قرینه منم یه ذره ام از تو کهکشان بی کران که داستان زندگیم شد الگوی دیگران یه مرد آروم با پیشینه وحشی که دستای خدا به اون این توانو بخشید سایه من رو این دیوار با این سیگار میگه که این بدن جوون از این روح پیر سیره با اینکه داره هرچی دلش بخواد اما خیلی پر توی جمع میاد، گوشه گیر میره ♪ مشت زدن به من دستشون شکست به نام اون نگاه که روی همه هست به یاد خندومون به زیر نور ماه که پشت این ستاره ها هنوزم توده هان کشیده به سرش یه صورت عجیب که کل شهرو کنه واسه ایده هاش اجیر بی خبرام همونان که پیشدستن به دندونای عقلشونم نیش بستین ولی کاش نسل بعد افسارش باشه قلب کشندشم حیات باشه تو حیات نباشه وحش همونجا جای من افسانه باشه بعد خالقشم بی خبره از وجود تاج و تخت گل بکار به جای قبر برا امید آرزوهات بی دلیل شن از سر خوشیت تو نفس بکش من بعد ما پر از توییم صد نفس مرد تا این شد صد نفس برید