شهر، شهر، شهر، شهر شده، شهر پُرِ لاشی، آه شهر شده پُرِ از لاشی باهاشون منم معاملم پاشید ابداً نخواه شبی من باشی تو مُستراحتو برو انقدر نگو فردا چی (فردا چی) شهر، دیگه پُرِه از لاشی (لاشی) باهاشون منم معاملم پاشید (پاشید) ابداً نخواه شبیه من باشی تو مُستراحتو برو، نکن منو نقاشی آه، میگی چَپه میکنی تهش (برو بابا) میگم سخت نگیر سریع.تر انتخابِ من سخته داشی شدیدا تو مُستراحو بگیر بغل کن نشو شبیه من من تو راهم یه ردپا هم ندیدم به جاش دادم هزینه، تجربه رو خریدم مثل بلدا دست و پارم بریدم تا مبادا بمونه ردپای گوهی تر آه، اَ این دور و بر کندم، اصلاً خودِ رزمنده ام خیلیا اَ این دورِ من کندن تعطیلی بودیم ولی روز بعد شنبه است پس، میرسیم نوبتی بشون آه رد دادی چرا؟ توبه اس دیگه تهش صلح چرا؟ مگه صحبت میشه کرد؟ جنگ، واسه اون که طعمه است میشه بد شهر شده پُرِ از لاشی باهاشون منم معاملم پاشید ابداً نخواه شبیه من باشی تو مُستراحتو برو انقدر نگو فردا شهر دیگه پُرِه از لاشی باهاشون منم معاملم پاشید ابداً نخواه شبیه من باشی تو مُستراحتو برو، نکن منو نقاشی من و بارون، قدم میزنیم آروم توی کوچه پس کوچه های شهر، حصار قانون میده گیر بهم ولی ما که سفته جای پامون ردِ پاها تمیزه انگار اَ ما میسازن صابون(هه) قانون شکنی رو بلدیم، خوب چون که مایه سازِ همینیم تا نبریم، توپ اعتمادو بکُش نگیره تا بغلی، روت خلاف قانونشه انتخابه اولیت پول (آه) دومیش حساب پایه برا تیمه یه سری رو بچینی که لایی نره جیبش (نه) اوضاع خوبه یه روزایی گاهی لبِ تیغه تجربه میگه اون رو رگ خوابه همه جیبه شهر شده پُرِ از لاشی (لاشی) باهاشون منم معاملم پاشید (پاشید) ابداً نخواه شبیه من باشی تو مُستراحتو برو انقدر نگو فردا چی (فردا چی) شهر دیگه پُرِه از لاشی (لاشی) باهاشون منم معاملم پاشید ابداً نخواه شبیه من باشی تو مُستراحتو برو، نکن منو نقاشی یادم میاد که بود بارِ اولم (آه) گفتم من دنبال کارِ خفنم (ای) کتم نمیره رویامو نخرم یه روز میمرم، من که تهش لای کفنم گفتم همینه، بریدم پَ ترمزو اَ بیخ جوری که تا میخوره بهم قُر بشه حریف مهم نیست پَ چی میکنن پشت سرت تعریف تهش پول جیبه که می کنه مردتو شریف مگه غیر اینه؟ خیلی چیزا چشه دیده بشین برات یه چکیده بگم تا که برینی قاطی آدما شو بگیر روی باوراشون سریع میشه پا برات شُل تا مایه رو بچینی روی میز، پسر تو مغزت اینو بنویس هر کسی داره رقم، چشاتم نشه خیس مُستراح رو برو فقط غمارو تو بریز دنبال چرا نگرد که کسی خونه نیست ازم منتظر سوال نباش من صدای حقیقتم ولی اینا خوارِ خود رنگن جلوتر رو دیدم فهمیدم دریدن اولین قانون بابه برا بقا توی جنگل نه نمیذارم کون سنگر سنگر مالِ اونایی که تنگن اگه حسابیم دارم مال همین دنیاست من به یه دنیای دیگه هنو دو به شکم (پُرِه از لاشی، منم معاملم پاشید) نگ، نگ، نگ، نگ... (نگو فردا چی)