نه اونقدر لات شدیم که پایینِ شهر کسی جلو ما رو نگیره و بعد بگه پولاتو بده من پسر نه اونقدر پولدار شدیم بالای شهر پاسبون جلو ما رو نگیره و بعد بگه اینجا چیکار میکنی پسر روی خط وسط، وسط مملکتم بین یه مشت گرگ پیر مونده از اینور، رونده از اونور خدا نکنه این وسط گم بشیم نه اونقدر لاغر بودیم سربازیمونو معاف شیم نه اونقدر هیکلی که دافامونو داشته باشیم نه اونقدر خوب بودیم که، مثل تو توپ بودیم که پول داشته باشیم و به آقا پلیسه بگیم برو لاشی ته راهشیم مثل جاده هرازیم این پیچو رد نکرده پیچ بعدو داریم نه اونقدر خوب، نه اونقدر بد خیر الامور، حدِ وسط خرابم مثل برجای دوقلو تو یازده سپتامبر، خرابم خرابم مثل خشتای ارگ بم، تو پنجم دی ماه، خرابم خرابم مثل این زنا که تا دوی شب توی تخت طاووس پلاسن خرابم برق نزن پدرسگ ببار، بده جوابم نه اونقدر بابام داره که همیشه سفت پاهام باشه رو زمین و بعد، چیزی جز حسرت باهام باشه از خیابون رد می شم، همیشه یه اخم هست رو صورتم که یه وقتم از رو ماشین شاستی بلندت فکر نکنی من کوچیکم غرورم واسه خودمه نه واسه سوییچ بابام تو جیبم اینو بفهم خیابون مال اونیه که پلکاش چشاشو بستن سنگای کورا رو لمس کرد و پیاده رو ها رو گز کرد ناراحت نشو ازم تو با ماشینت از روم و من با قافیه از روت رد می شم این به اون در به دونه دونه موهای ژل زدت قسم از تو و هفت پشتت من یکی لاشخورترم ولی حیف، گیر این وجدان و این شرفم هر روز دنبال موهای سفید توی سرمم بد خرابم، منو خراب تر نکن اگه جایی دیدیم راتو بکش برو و سلامم نکن خرابم مثل برجای دوقلو تو یازده سپتامبر، خرابم خرابم مثل خشتای ارگ بم، تو پنجم دی ماه، خرابم خرابم مثل این زنا که تا دوی شب توی تخت طاووس پلاسن خرابم برق نزن پدرسگ ببار، بده جوابم