رو چین و چروکای کج دستای دنیا اونجا که مادربزرگش فالش رو گرفت با رویاش اذون گفتن، در گوشش اون نمیترسید که این برابری میکرد با سرودِ کشتار قربون صدقه ش رفتن، چشمای درشت! اون جیغ زد قابله گرفت بند ناف روتو مشت پیشونیش رو بوسیدن با لبای زمخت اون اینجاست بوده پوست آبا اجدادش کلفت شانس آوردی که نمیشی سوار شتر که اگه صد سال پیش بودی رو این زمین بزرگ یه بیل میدادن دستت نون می خوای جون بکن کدخدا تو ایوونش دود بکنه چپق بچه س روزیش ملا و ترکه س تو مکتب که وقت تلاوت میزدی تپق رو به افق سجده ی شکر تاول مهر داغ رو پیشونی شیکم گنده ی ملا مژده داد ویرونی تف قبله ی عالم برکت داشت، معصیت شغل رعیته نکنید دست دست! که قحطی همه رو پرت کرد یه جای دور ما هیچی که نداریم از خودمون! پس بگو چیه تو کله ت ؟ که سیلی از جمعیت زد نظمیه رو فتح کرد دست و پای کدخدا تو اندرونیش بسته س سرنوشتش مثل ماشه بود تو دستم ولی کدخدا رو نباید کشت! شما ها رو نباید کشت! حیف تف مرگ میشه واسش یه پایان خوش بگو چی آرومت میکنه غیر فحش ؟ شماها رو نباید کشت، شماها رو نباید کشت نه از روی رحم نه از روی صلح بگو چی آرومت میکنه غیر قرص از جلو نظام! دستاش روی شونه ی جلوییش اینجا پادگان بچه هاس که ناظم روز اول همه رو کچل کرد ولی کسی دست از سرش بر نداشت رو صورت چک باباس رو کمر کفش آقاس شکنجه سر کلاس بخوره زنگ نماز مغزاشونو شستن ولی پاهاشون میده بو اون خوابه رو بالش سنگ مثل پر قو یه معقول معمولی نه پی شر نه پی شور همیشه لنگ پول چشم تو چشم بهش میگن دروغ میدونه حق چیه! نمیده سر تکون دست هرز مامورت به بچه رحم نکرد با وقاحت میکنن اعتراف به قتل هنجره ش تو گوشش میپیچه هر روز یه جیغ ممتد که میشنفتشون حتی تو سکوت مطلق نبوغت مرده س تو مملکت بنبست روان مریض هرکی که میبینی یه شعله س باریک کمر فنجون خیک جلو تر از پستون ما چایی بریزیم حاجاقا تو خواب قیلوله تو سرم میکشمت هر روز و هربار یه تصویر تکراری واسه ی صد روز و صدبار این آواز خشونته که در گوش میخونه هر آدمی که اینجا باشه اینو خوب میدونه که کدخدا رو نباید کشت! شماها رو نباید کشت! حیف تف مرگ میشه واسش یه پایان خوش بگو چی آرومت میکنه غیر فحش ؟ شماها رو نباید کشت، شماها رو نباید کشت نه از روی رحم نه از روی صلح بگو چی آرومت میکنه غیر قرص هشدار! شکنجه صوت