من به آزادیم اعتراف می کنم وقتی نعش آخرین زندانی رو دفن میکنی با دستات بیل بزنی خاک رو واسه کاشت برداشت باشه واسه نوه هات بگی شاد نیستم از درون ولی دلم لک زده واسه خنده هات اگه به خدایی که میگی ندارم اعتقاد دعام بکن، آخرین شب سال بذار دلم قرص باشه واسه کرده هام اگه گم شدم توی بیراهه مطلق تو پیدام کن، بذارم سر جام عمو زنجیر باف، یه زنجیر بلند بباف به وسعت این زندون، ببرم از این بند ناف ندارم جرعت، تو هلم بده از پل تاریخ انقضات رو روی پیشونیت حک کن بهای بردن، سر موشک رو کج کن زمین آماده اس واسه انقراض چندم فیشای بانکیت، برو مشکلاتو حل کن این تراژدی حتی شیرین نمیشه با الکل صدای شیشه کاخت که داره میشکنه تو چرخ تاریخ، همیشه چرخیده سنگ مردم بهشت یه هویجه تا خر رد بشه از پل اینارو ضبط، واسه رئیست پخش کن میکنم اعتراف، میکنم اعتراف فقط بهم بگو که چی دوست داری بشنوی هان؟ میکنم اعتراف نداری تو هیچ قدرتی، هان میکنم اعتراف تو بازنده ترین دروغی بعد هر بردنی، هان میکنم اعتراف، هان میکنم اعتراف به تنهایی زمین میکنم اعتراف به این حماقت عمیق میکنم اعتراف به این تعفن کثیف میکنم اعتراف به تشنگی سیستان به دستای بسته، به بند رستم دستان این باشه اعتراف به ماتم خوزستان به بلوطای سوخته جنگلای لرستان میکنم اعتراف به قحطی آینده به خشکسالی فرهنگ، دروغ نسل سازنده میکنم اعتراف، میکنم اعتراف شاید بیدار نشم یه روز با حس بازنده زنارو پوشوندید رو بند بندکش مردارو پر کردید از عقده، زهر چشم شهوت شد انبار، خالی کردنش ارزش شکم خالی بود، پر شد زاغه ارتش هرکی با عصا دنبال کورسوی از عشق طناب سفسته و گناه و نگاه و لغزش وطن یه واژه شومه، جا به جاش خونه من خودم میریزم تا نیوفتم به پات نه سیاهی عمامه نه برق نگین تاج نه طلای سیاهی که رفت به تاراج باج هیچکدوم نکردن آزاد بودن رو مبنا با خودکار نامرئیش خط زد رو فردا میکنم اعتراف، میکنم اعتراف دیگه مهم نیست برام چی دوست داری بشنوی میکنم اعتراف تو نداری هیچ قدرتی میکنم اعتراف تو بازنده ترین دروغی بعد از هر بردنی، میکنم اعتراف میکنم اعتراف، میکنم اعتراف شاید بیام بیرون یه روز از این افتضاح تو یه دروغی تو یه دروغی تو یه دروغی تو یه ... پسر خوبی باش و سعی کن امشب زود بخوابی