خیره میمونم به این سقف تا به طلوع خورشید گویی عمیق شده این تخت که خواب هامو بلعید میبره میکِشه میکُشه هر دم این دلتنگی تو سقفی نمونده آسمون فاصله بین منو تو یه دریا تو چشمات این روزا لونه کرده این میز شام تک نفره منو دیوونه کرده میمیرم غرق میشم تو سکوت نبودن تو سایه ها آینه چیزی نشون نمیدن جز طرح صورت تو خالی از توست جهانم بی جواب موند سلامم عطرت آروم آروم از این خونه میپره عروسکت تو تخت خواب دبگه لبخند نمیزنه این درد این بغض این گریه رو نمیشه پنهون کرد این قصه تموم شد دنیامون رو هم نابود کرد خالی از توست جهانم بی جواب موند سلامم