آ، من یه عمره تو قرنطینه م دور از خودم، دور از هرچی هست چپ و راست انقدر خوردم از دنیا که دیگه از جونم هم سیرم کاش نصیحتا یکم روم اثر میکرد کاش یه سری حرفا تو کَتم میرفت کاش انقدر غُد نبودم چَشم گفتن تو دهنم میچرخید دیدم ثانیه ها زود هدر میرن دیدم تک تک رفیقامو پول عوض میکرد وقتی همه دنبال سودن از گیشه شون پایش بیوفته برات یه پا جونور میشن من همه اینا رو با چشم هام دیدم قلبم خُرد شد و صورتم شکست اینجا یکم مهمونتونم یه روز از همون راه که اومدم میرم الکی میکنی عجله که چی؟ مگه سهم ما بیشتر از یه کفن سفید هست؟ منو هیچی اینجا آرومم نکرد جز این که رو ضرب آهنگ کلمه بچینم ببین هرکیو دیدم نسخ یه چی هست از مایه دارا تا اونا که صدقه بگیرن بگو چطوری میتونم از آزادی بگم وقتی دلِ خودم حبسه تو قفسۀ سینه م من تو خودم گُمم دیگه به کسی هم فکر نمیکنم به این آدما شَک دارم کلاً هرچی فهمیدم تنهاتر شدم من زورمو زدم ولی الآن دور از همه م تو این چاردیواری خودم برای خودم موندم فقط من یه عمره توو قرنطینه م غربت رو تو وطن دیدم جای خنده رو صورتم نیست من که جسمم گاییده شد، روحمم میدم من تکیه گاه بودم و هرکی خراب شد رو منم ریخت هوای خونم ابریه داشی انقدر پُرَم جای سوزنم نیست نمیدونم چطور سرِپام ده دفعه با وزنه وایستادم لب آب با این که نه پرواز بلدم نه شنا دنیا یه فیلمه، نه کمدیه نه درام من هرطوری بود ساختم ولی حالا که خراب شده کل آبادی ما وسط این مُجرما شادیم بذار رو میز خاک بخوره حکم آزادیم حک شدم لابه لای داستان عادت کردم به این سایه های راه راه جای پای آشناست دو طرف پهلوم باقی اعترافام باشه واسه دادگاه نه خیاط بودم، که این همه بریدم نه تو ماراتن بودم که این همه دوییدم مگه نقاش بودم که این همه کشیدم بگو چرا قرمز شده پیرهن سفیدم من تو خودم گُمم دیگه به کسی هم فکر نمیکنم به این آدما شَک دارم کلاً هرچی فهمیدم تنهاتر شدم من زورمو زدم ولی الآن دور از همه م تو این چاردیواری خودم برای خودم موندم فقط من تو خودم گُمم به این آدما شَک دارم کلاً به این آدما شَک دارم کلاً من زورمو زدم