به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست، عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست، به غنیمت شمر ای دوست دمی سیه صبح، تا دله مرده مگر زنده کنی کین دم از اوست، به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست، به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست، غم و شادی بر عارف چه توان دارد، ساقی یا باده بده شادی آن کین غم از اوست، سعدی یا گر بکند سیل فنا خانه عمر، دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست، به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست، عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست،