آخر قصمه اما قصه ی آخرم این نیست آخر راهی که باید من ازش بگذرم این نیست آرزوهامو برای خاطراتم دوره کردم کجای خاطره باید پیِ آرزو بگردم خسته م از هرچه رسیدن اگه پشتش سفری نیست برکه ی اَمنو نمی خوام وقتی اوج خطری نیست خسته م از هرچه رسیدن اگه پشتش سفری نیست برکه ی اَمنو نمی خوام وقتی موج خطری نیست میرسم نه واسه موندن من مسافرم همیشه مثل نوری که میاد و رد میشه از دل شیشه آخر قصمه اما قصه ی آخرم این نیست آخرین راهی که باید من ازش بگذرم این نیست خسته م از هرچه رسیدن اگه پشتش سفری نیست برکه ی امنُ نمیخوام وقتی اوج خطری نیست خسته م از هرچه رسیدن اگه پشتش سفری نیست برکه ی امنُ نمیخوام وقتی اوج خطری نیست