در عشق جانان جان بده بی عشق نگشاید گره ای روح اینجا مست شو ای عقل اینجا دنگ شو نبود چنین مه در جهان ای دل همینجا لنگ شو از جنگ می ترسانیم گر جنگ شد، گو جنگ شو در عشق جانان جان بده بی عشق نگشاید گره ای روح اینجا مست شو وی عقل اینجا دنگ شو دنگ شو گه بر لبت لب می نهد گه بر کنارت می نهد چون این کند رو نای شو چون آن کند رو چنگ شو هر چند دشمن نیستش هر سو یکی مستیستش مستانه او را جام شو بر دشمنان سرهنگ شو می باش همچون ماهیان در بحر آیان و روان گر آب دریا کم شود آنگه برو دلتنگ شو رفتیم سوی شاه دین با جامه های کاغذین تو عاشق نقش آمدی همچون قلم در رنگ شو دنگ شو سودای تنهایی مپز در خانه خلوت مخز شد روز عرض عاشقان پیش آی و پیش آهنگ شو گه بر لبت لب می نهد گه بر کنارت می نهد چون این کند رو نای شو چون آن کند رو چنگ شو نبود چنین مه در جهان ای دل همینجا لنگ شو از جنگ می ترسانیم گر جنگ شد، گو جنگ شو در عشق جانان جان بده بی عشق نگشاید گره ای روح اینجا مست شو وی عقل اینجا دنگ شو دنگ شو