روز با تو، شب به یادت قصه با اسم تو قصه است دل یکی بود و نبودِ به همیشه ی تو بسته است عقل با تو، دل به یادت خونه با نور تو خونه است روز از نور تو روزِ نور اولین نشونه است دل یکی بود و نبودِ حال دل بی تو چگونه است من گذشتم از گذشته، واسه فردا بی قرارم جز صدا کردن اسمت، اینجا چاره ای ندارم ِاسم تو راه فرارِ، اسم تو خود قرار روز من بی تو و اسمت شبِ تاره... شبِ تاره روز با تو، شب به یادت قصه با اسمِ تو قصه است دل یکی بود و نبودِ به همیشه ی تو بسته است برگ ها در دست بادِ درد از تو یادگارِ برگ و درد و ناله ی باد تو رو یاد من می آره دل یکی بود و نبودِ آه اگه بارون بباره باز باران با ترانه عکس تو آرام خانه عاشقی تو، راست گفتی راست گفتم، عاشقانه عکس تو راه فرارِ ِعکس تو خود قرار بی تو و تکرار عکست شبِ تاره... شبِ تاره... شبِ تاره... شبِ تاره روز با تو، شب به یادت، قصه با اسم تو قصه است دل یکی بود و نبودِ، به همیشه ی تو بسته است