یار بیگانه نوازم شرح عشق جان گدازم قصه ای از سوز و سازم با تو می گویم امشب تا که چشمم را گشودم شمع شب های تو بودم شعله زد بر تار و پودم آهِ جان سوزم بر لب تو ندانی که چه کردی به من و دلِ من بخدا چه غمت از من بی دل تو کجا، منِ خسته کجا رهگذار بی نصیبی، بیقراری بی شکیبی تا سحرگه ناله سر کرده نیمه شب ها در سیاهی بی نصیبی، بی پناهی از سر کویت گذر کرده یار بیگانه نوازم شرح عشق جان گدازم قصه ای از سوز و سازم با تو میگویم امشب تا که چشمم را گشودم شمع شب های تو بودم شعله زد بر تار و پودم آهِ جان سوزم بر لب به که گویم، چه بجویم که چه کرده غم تو به ما تو کجایی، چه نوایی که کسی نشنیده تو را نیمه شب ها در خیابان عاشقی در زیر باران می نوازد مویه ی مهتاب یاد یارم در میان و رنگ آواز بنانی لغزش آرام من در خواب