کفش هایم کو؟ چه کسی بود صدا زد سهراب؟ آشنا بود، صدا مثل هوا با تنِ برگ مادرم در خواب است... شبِ خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد و نسیمی خنک از حاشیه ی سبز پتو خواب مرا می روید بوی حجرت می آید بالشِ من پر آواز پرِ چلچله هاست صبح خواهد شد و به این کاسه ی آب آسمان حجرت خواهد کرد کفش هایم کو؟...