اسب سفید من مهربان و رام است اسب سفید من چون کودکی آرام است ای دریغ از هر چه دادم برای دوست اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست یال سفید اسبم روشنایی راه است چشم سیاه اسبم چون حفرههای ماه است ای دریغ از هر چه دادم برای دوست اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست هر جا که خسته هستم یا غرق حسرتم پابند مهربانیش حتی در غربتم ای دریغ از هر چه دادم برای دوست اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست آنکس که دست من را در دستش میفشرد مرا به دست غم داد به فراموشی سپرد ای دریغ از هر چه دادم برای دوست اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست ای دریغ از هر چه دادم برای دوست اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست