دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ گفتا قبول کن سخن و هر چه بادا باد حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد ♪ سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست از بهر این معامله غمگین مباش و شاد باده ات به دست باشد گر دل نهی به هیچ در معرضی که تخت سلیمان رود به باد حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد ♪ دی پیر می فروش دی پیر می فروش دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد که ذکرش به خیر باد که ذکرش به خیر باد