نفست اژدرهاست، اژدرهاست، اژدرهاست او کی مُرده است؟ او کی مُرده است؟ ساعتی گرگی در آید در بشر ساعتی یوسف رُخی، همچون قمر می رود از سینه ها در سینه ها از رهِ پنهان صلاح و کینه ها نفست اژدرهاست، اژدرهاست او کی مُرده است؟ جانم ملول گشت ز فرعون و ظلمِ او آن نور موسی عِمرانم آرزوست مُهر است بر دهانم و افغانم آرزوست کَز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست یافت می نشود جسته ایم ما وآن که یافت می نشود آنم آرزوست ♪ باز هوای وطنم وطنم آرزوست مُهر بُود بر دهنم سخنم آرزوست باز هوای سختم سختم آرزوست مُهر بُود بر دهنم سخنم آرزوست باز هوای وطنم وطنم آرزوست