دیشب پریشب تو محل، تو کوچمون رد میشد دختری بالا بلند گیسو کمند ابرو کمون با ناز و عشوه منم همینجوری زُل زده بودم به چشاش شروع شدش از اونجا قصه خودم رفتم جلو گفتم بهش خاطر خواشم من بهش گفتم که عاشقش شدم ناز نگاش چند؟ بهم گفت نه نمیخوام بهم گفت روت زیاده حالا انقد نیوفت این کوچه و اون کوچه دنبالم پیاده در و همسایه ها حرف در میارن اینجا آشنا زیاده توپ تکونم نمیده من یه یار نابی دارم که منو به کسی نشونم نمیده مثِ کوه پشتشمو برق چشاش آتیش به جونم کشیده توپ تکونم نمیده من یه یار نابی دارم که منو به کسی نشونم نمیده مثِ کوه پشتشمو برق چشاش آتیش به جونم کشیده ♪ وایسادم تا بیایی ایندَفَه رو راه بیایی بکشونی پامو تو قلبت منم حرفامو بگم بِت بِت بگم چقد دیوونم نمیرم و اینجا میمونم منو نترسون از محل از آشنا، از غریبه من خودم یه لشکرم این دختره چی میگه؟ چی میگه؟ توپ تکونم نمیده من یه یار نابی دارم که منو به کسی نشونم نمیده مثِ کوه پشتشمو برق چشاش آتیش به جونم کشیده توپ تکونم نمیده من یه یار نابی دارم که منو به کسی نشونم نمیده مثِ کوه پشتشمو برق چشاش آتیش به جونم کشیده