تو بمانی توبمانی که چو جانی در برم تو ندانی که ز عشق تو چه آمد بر سرم که ز عشق تو چه آمد بر سرم اگر چه جهانی شده مرا شده دشمن بمان تو برای شکسته دل من که چشم دل من شود زتو روشن که چشم دل من شود زتو روشن شدم به تو عاشق خطا که نکردم تورا ب غم تو رها که نکردم برای دل تو چه ها که نکردم شدم به توعاشق خطا که نکردم سخن دشمنان مشنو از برم تو مرو من به خاطر تو از جمله عزیزان یکباره برید بخدا مست عشق توام تا که آتش غم شعله زد به دلم دست از همه یارا بهر تو کشیدم از جمله عزیزان یکباره بریدم شکسته دلم را بده تو پناهی که طفل دل من نکرده گناهی که طفل دل من نکرده گناهی مرا که زعشقی نبوده نصیبی خدا کند ای گل مرا نفریبی بدرد دل من تو هبمبچو طبیبی خدا کند ای گل مرا نفریبی