بگذر از کوی ما کن نظر سوی ما به هر طرف ببین شروع کنم در پی من دوان گشته پیر و جوان از این جنون چه گفتو گو کنم به گریه ندامتم ز انتظار بی پایه ای چو می کند ملامتم ز جفای تو همسایه ای به گریه ندامتم ز انتظار بی پایه ای چو می کند ملامتم ز جفای تو همسایه ای چه گفت گو برای او کنم بر این بلا چگونه خو کنم ای فرزانگان بر دیوانگان این ملامت چرا کنید کم تماشای ما کنید از من بگذرید راه خود روید عاشقان ما رها کنید کم تماشای ما کنید مگر به شهر شما قسم شما را به خدا جنون عاشقی تماشا دارد بسوزد آن که هست و حاشا دارد مگر به شهر شما قسم شما را به خدا جنون عاشقی تماشا دارد بسوزد آن که هست و حاشا دارد من عاشقم و گنه کار آیا همه شما بی گناهید من گمرهم وبی قرار آیا همه شما سر به راهید آیا همه شما بی گناهید