ای عشق ویرانگر دست از سرم بردار اشکی که می ریزم از دیده باور دار با دست تو ویرون شدم با دست تو ویرون شدم دست از سرم بردار دست از سرم بردار من را به حال خود گذار من را به حال خود گذار با این تن تب دار با این تن تب دار دست از سرم بردار دست از سرم بردار دست از سرم بردار دست از سرم بردار ای عشق ویرانگر دست از سرم بردار اشکی که می ریزم از دیده باور دار من از تو ویرونم ای خانه ات آباد گم کرده راهش را در سینه ام فریاد من جان ناقابل به راهت رایگان دادم در راه تو تا پای جان از پا نیفتادم اما چه سهمی بردم از تو غیر ویرونی در ذهن من چی مونده جز مشتی پشیمونی دست از سرم بردار دست از سرم بردار ای عشق ویرانگر دست از سرم بردار اشکی که می ریزم از دیده باور دار