من از صدای بارون قصهٔ کهنه دارم وقتی که زیر بارون ، سر رو شونت میزارم سبد سبد ترانه ، میشم به زیر بارون وقتی به شوق دیدن ، پر میکشه دلامون دلم ز غم میگیره وقتی که غصّه داری میخونم از نگاهت ، حرف نگفته داری دلم ز غم میگیره وقتی که غصّه داری میخونم از نگاهت ، حرف نگفته داری عاشق میشه پرنده ، وقتی میپاشی دونه میشم غم یه عالم ، وقتی که نیستی خونه خزونه سرد و خسته با تو برام بهاره میرقصه با نگاهت تو آسمون ستاره تو از تبار شبنم رو برگ گلدونایی تو قبله گاه عشقی ، تو کعبهٔ وفائی یه آسمون ستاره ، تو روشنی ، تو ماهی برای گریه عشق ، تو بهترین پناهی