اگه ویرون اگه بی آشیونم اگه خسته از آزار خزونم نگاهم کن دوباره جون بگیرم بتونم از حضور تو بخونم می دونم خسته ای خسته تر از من می دونم طاقت دوری نداری می دونم که تو هم دلت گرفته تو هم داری مثل من کم میاری کسی جز تو نمی دونه چی میگم کسی جز تو نمی دونه چی می خوام تو می دونی کجا مرز سقوطه کدوم واژه حریف این سکوته کدوم پروانه ی از جون گذشته میون چنگ تار عنکبوته ولی با این همه شکسته بالی نگاهت راز رویینگی ماست می تونیم با یه شمع خورشید بسازیم که امشب وقت آیینگی ماست نگاهم کن نگاهم کن به شادی که لبخند تو آغاز بهاره بخند و لحظه هام و غرق گل کن بزار از ابر شب غزل بباره کسی جز تو نمی دونه چی میگم کسی جز تو نمی دونه چی می خوام