خدا چرا عاشق شدم من دیگه از دست این دل ، یه شب آروم ندارم وای چرا تو این زمونه شدم قربونی غم ، اسیر روزگارم روزا چشمای نازش ، میشینه رو کتابم شبا وقتی میخوابم ، میبینمش تو خوابم واسش نامه نوشتم ، قشنگ و عاشقونه نوشتم با دو چشمات ، منو کردی دیوونه ،،، ،،، خدا چرا عاشق شدم من دیگه از دست این دل ، یه شب آروم ندارم وای چرا تو این زمونه شدم قربونی غم ، اسیر روزگارم رو پله های سنگی ، میشینم با تو بیدار چشام به نور مهتاب ، سرم رو سنگ دیوار میشینه خواب سنگین ، روی پلکای خستم میاد خورشید بازم من ، هنوز اونجا نشستم ،،، ،،، خدا چرا عاشق شدم من دیگه از دست این دل ، یه شب آروم ندارم وای چرا تو این زمونه شدم قربونی غم ، اسیر روزگارم روزا چشمای نازش ، میشینه رو کتابم شبا وقتی میخوابم ، میبینمش تو خوابم واسش نامه نوشتم ، قشنگ و عاشقونه نوشتم با دو چشمات ، منو کردی دیوونه